خوب فصل سرد هم اومد.واسه خیلی از آدماشب
یلدایی بود و واسه خیلی ها ....نه ....نمی خوام
از شب یلدیی که گذشت حرفی بزنم فقط میخوام
بگم که فصل عزیز زمستون پاییز پیر رو با اولین
نگاهش کشت وحالا خودش هست و خودش. من
این متن رو برای شروع یه خواب فقط یه خواب
دارم مینویسم خواب زمستونی. دیگه از این ارتباط
خسته شدم نمیخوام تا بهارلااقل تا بهار از این
خواب بیدار بشم تا الانش هم دنبال یه غار دنج یه
جایی که راحت بتونم بخوابم جایی که خواب باشه
خواب می گشتم.
نه فکر نکنید که کم آوردم این خواب برام لازمه خدا
رو چه دیدی شاید با همین خواب من از یه خواب
که چه عرض کنم از خوابهایی که در اونها به سر
می برم بیدار بشم شاید هم نشم....
ولی هر خوابی بالاخره یه روز تموم شدن رو تجربه
میکنه.
باید این لعنتی رو که مثل امواتم کرده تو گرمای
بهاری اولین روز بهار به نابودی بسپارم.
پس تااون بهار